کی همدیگر را گم کردیم؟
.
کی همدیگر را گم کردیم ؟
زمانی که تنها هستی تصویرزیبایی از زندگی مشترک داری. اینکه کسی را پیدا کنی. کسی که شادی وغمت را با او تقسیمم کنی. بتوانی با او حرف بزنی. زبانت را بفهمد، احساساتت را درک کند ، زمانی که نیست دلت برایش تنگ شود. با آمدنش قلبت بتپد ، …
به عنوان یک متخصص رابطه زناشویی باید بگویم پیداکردن چنین ایده آلی آسان نیست اما دست یافتنی است . نگه داشتن این احساسات زیبا سخت است و چالش می طلبد.
مهرداد و مهناز نمونه این تصویر بالا هستند. روبروی من نشستند. یک پسر ۴ ساله دارند.
مهناز می گوید در دانشگاه آشنا شدیم مثل اینکه نیمه دوم هم را پیدا کردیم اما الان انگار فرسخ ها از هم دوریم.
به مهرداد نگاه می کنم . ساکت است .
می پرسم : کی همدیگر را گم کردید؟
به هم نگاه می کنند. مهناز می گوید« فکر کنم بعد از تولد پسرمان». مهرداد می گوید: « پیش از آن…
واقعیت این است که در بیشتر موارد این دور شدن ها آنقدر تدریجی و آرام رخ می دهد که نمی توانی زمان خاصی را برایش تعیین کنی . یک روز ، یک زمان حادثه خاصی پیش می آید و یک دفعه متوجه می شوی آن کسی راکه پیدا کردی ، دیگر نداری. جسما در کنار هم و روحا دورید. آن احساسات زیبا هم جایشان را داده اند به حس های ناخوشایند: بی تفاوتی، خشم های زنجیر شده …
می بیند آن کانون زیبای عشق دو طرفه تبدیل به دنیای سرد و تنهای یک نفره شده.
یکی سرگرم بچه داری می شود و نیازهای برآورده نشده را با تمرکز با فرزند پر می کند، دیگری آن قدر سرگرم کار می شود که وقتی خانه بیاید چیزی جز خواب را نمی خواهد. یکی با دوستانش وقت می گذراند. آن دیگری تمام مدت در دنیای مجازی سیر می کند. زندگی نه با هم بلکه موازی با هم سپری می شود. روزها، سال ، سال ها تا اینکه یکی یا هردو یک جایی که چشم شان باز می شود و دلشان برای زندگی گذشته تنک می شود. آن روز برای مهرداد و مهناز سررسیده .
«فکر می کنید امیدی هست؟ می تونیم دوباره همدیگه را پیدا کنیم؟» مهناز می پرسد
…
پاسخ این سوال به خیلی چیزها بستگی دارد.
آیا زوج به موقع زنگ خطر را جدی گرفته و درخواست بهبود رابطه دارد یا اینکه دیگر دیر شده.
آیا هر دو خواسته شان بهبود رابطه است یا یکی کاملا امیدش را ازدست داده و مدت هاست خداحافظی عاطفی کرده؟
آیا هر دو انتخاب می کنند برای بهبود رابطه شان تراپی و رهنمود های داده شده را دنبال کنند یا انگیزه کافی برای نیرو گذاشتن برای تغییر ندارند؟…
خیلی ها که برای رابطه درمانی می آیند، تصور می کنند آمده اند پیش کسی که قرار است تعیین کند چه کسی مقصر است .
من همیشه می خواهم بدانم رابطه چه ایرادی دارد.
مهرداد و مهناز دو نفرند. رابطه نفر سوم است که کنار آنها در حرکت است.
اگر زیباست و یا نا زیبا هر دو در تغذیه آن نقش دارند. مهم نیست چه کسی بیشتر یا کمتر . مهم است که آیا هرکدام می تواند نقش خود را ببیند؟ مسولیت بپذیرد برای تغییر؟
پاسخ به سوالات تا حد زیادی به تراپیست کمک می کنند متوجه شود تا چه حد امید به بهبود رابطه است.
خیلی ها می گویند : من نمیدونم من چه نقشی داشتم. شاید بدشانسی
یا : «من نمیدونم مشکل رابطه چیه ؟ از خانم بپرس اون ما رو اینجا کشونده »
مهرداد و مهناز هر دو می توانند نقش خود را در اینکه رابطه شان به اینجا کشیده شده ببینند.
هنوز می توانند با هم حرف بزنند و به هم گوش بدهند.
اما خیلی حرف ها ی نزده هم دارند که جرات نمی کنند به زبان بیاورند. خشم را هم در هر دو می بینم.
در پایان جلسه می گویم: «من فکر می کنم شما می توانید دوباره همدیگر را پیدا کنید. اما برای آن باید مسیری را با هم بپیماییم. آگر آماده اید می توانیم حرکت کنیم. ».
بعد از خداحافظی توصیح می کنم که یک زمان دونفره به هم اختصاص بدهند و Blue Valentine Film
را با هم ببینید و هفته بعد هر دو تحلیل شان را بيان کنند.